صنایعدستی و هنرهای سنتی همچون سایر حوزهها از هجوم توسعه صنعتی جوامع و تکنولوژیک شدن در امان نیستند. هرچقدر که به جلو برویم امور بیشتر به ماشینها سپرده میشوند و نقش دست انسانها در مقابل ذهن آنها کمرنگتر میشود. این نقطهای است که باید دوباره به واکاوی کلمه صنایعدستی برگردیم و بررسی کنیم که هنرهای دستی در کدام قسمتها باید با چرخ توسعه تکنولوژیک همراه باشند و در کدام قسمتها حرکت سریع این چرخ را فقط به تماشا بنشینند.
در منطقهای مثل استان اردبیل و طبیعتا در بسیاری دیگر از نقاط کشورمان مردمان بومی با استفاده از داشتههای خود به سمت تولید صنایعدستی متناسب با مواد اولیه موجود و در دسترس رفتهاند و در طول تاریخ این صنایع سر و شکل ماندگاری گرفتهاند. برای مثال در دشت مغان تولید ورنی به عنوان یک صنعت دست کاملا از فرهنگ، آداب، رسوم و مواد اولیه موجود در منطقه خبر میدهد. آنها مواد اولیه را از پشم گوسفندان به دست میآورند، آن را میریسند و نخهای به دست آمده را با مواد طبیعی موجود رنگرزی میکنند و در نهایت با این نخها ورنیهایی با طرح و نقشهایی بومی و به صورت کاملا ذهنی و بدون نقشه بافته میشود. امروزه چنین هنرهایی میتوانند در برخی از مراحل تولید با صنعت همراه شوند و برای مثال در مرحله نخریسی یا رنگرزی از تولیدات واحدهای صنعتی استفاده کنند و فقط بافت به صورت دستی انجام شود. یا برای مثال توسعه بازارها و نزدیک شدن جوامع به هم، تغییر آداب و رسوم و حرکت به سوی مفاهیم جدید باعث میشود که برخی طرحها و نقوش امروزی در چنین دستبافتههایی استفاده شود؛ در حالی که به نظر میرسد اصالت اثر و نزدیکی آن به چیزی که سالها قبل به صورت کاملا دستی تولید میشد برای مخاطب جذابتر باشد.
این مثال را به همه صنایعدستی میتوان تعمیم داد، در تولیداتی مثل قلمزنی، منبتکاری، انواع بافتها و سفالگری امروزه صنعت و ماشینآلات صنعتی میتوانند به صورت جزئی یا کلی دخالت کنند. وقتی که این دخالت به صورت انبوه و کلی اتفاق بیفتد دیگر نمیتوان عنوان صنایعدستی را به آن آثار اطلاق کرد اما به عنوان یک امر واضح، دخالت جزئی صنعت در حوزه صنایعدستی نیز تاثیر منفی روی آن میگذارد.
برای مثال وقتی که رنگرزی نخهای استفاده شده در تولید صنایع مختلف دستی مثل گلیم، جاجیم، ورنی و فرشهای دستبافت به صورت صنعتی و با استفاده از مواد اولیه شیمیایی انجام میشود، این دخالت صنعت در مرحلهای از تولید یک اثر تاثیر منفی در نتیجه نهایی خواهد داشت. جایی که صنایعدستی باید از همراهی با چرخ توسعه تکنولوژیک ممانعت کند تا رنگ و بوی بومی و طبیعی در آثار حفظ شود. البته ذکر این نکته لازم است که در صنایع مختلف دستی با بررسی کارشناسانه و تخصصی میتوان در حد مجاز به استفاده از فناوریهای نوین نزدیک شد.
اما در بخش دیگری از تحول جوامع صنایعدستی باید به تغییرات تکنولوژیک آری بگوید و از این تحولات به سود خود استفاده کند. در گذشته مردم صنایعدستی را بیشتر برای استفاده شخصی یا داد و ستد در بازارهای کوچک محلی تولید میکردند اما امروزه و با توجه به ظرفیت این حوزه در اشتغالزایی و تحول اقتصادی لازم است که تولیدکنندگان به سراغ بازارهای بزرگتری بروند. بستهبندی، برندینگ، بازاریابی و توسعه تجارت صنایعدستی همان قسمت از موضوع است که در آن باید با چرخ تحول تکنولوژیک همگام بود و رو به جلو حرکت کرد. صنایعدستی که برای بازار امروز تولید میشود باید بستهبندی مناسبی داشته باشد که در این مورد هم از بستهبندیهای دستساز و هم صنعتی میتوان استفاده کرد، همچنین پلتفرمهای مختلف موجود در بستر فضای مجازی این امکان را میدهند که برندینگ، بازاریابی و فروش به صورت راحتتر و گستردهتر اتفاق بیفتد.
در نهایت میتوان گفت صنایعدستی برای بقا در قبال تغییرات جوامع به ویژه ماشینی شدن باید عملکردی هوشمندانه داشته باشد و از تاثیرات منفی و مثبت این تغییرات غفلت نکند.
هفته صنایعدستی
انتهای پیام/